جنگ

در قسمتی از یکی از نامه های ونگوک می خواندم :

برای اینکه در دنیا درست عمل کرده باشیم باید همه مقاصد خودخواهانه را رها کنیم..انسان ب دنیا نیامده تا فقط خودش باشد.. انسان ب دنیا آمده است تا کارهای بزرگی برای بشریت انجام دهد تا ب شرافت دست یابد و از آن ابتذالی که زندگانی همه افراد ،کمابیش ب آن آغشته است ، درگذرد.

من هم قبول دارم که حرفهای جناب ونگوک بیش از حد آرمانگرایانه است.. البته نه برای خودش و مردمان زمان خودش.. بلکه برای مایی که 11 سال هم از هزاره سوم را پشت سر گذاشته ایمو صبح تا شب جان می کنیم تا شاید برسد زمانی که زندگی را آنگونه که دوست داریم بگذرانیم، نمی دانم اگراین آقای ونگوک که می گویند فیلسوف ! بزرگی بوده در زمان ما زندگی می کرده باز هم کارش ب جایی می کشیده که گوش خودش را بیخ تا بیخ ببرد و سرانجام در آن وضعیت فلاکت بار بمیرد یا نه ؟ اما مطمئنم از اینکه هم دوره ما نبوده خیلی خوش شانس آورده !

این روزها زیاد می شنویم :

ارزشش را ندارد !

آخرش که چی ؟

ول کن بابا..

ماجرا اینست که عده ای معتقدند باید بی خیال شد و نباید در افتاد و در مقابل آدم هایی هستند که سرشان درد می کند برای درگیر شدن ....

و این وسط بی خیال ها ، درگیرها را متهم می کنند به کم عقلی / متهم می کنند به احساساتی بودن و ...

چاره ای نیست باید کنار آمد.. به حرف های این آدم های گنده تاریخ نگاه کنید تا با این دو نظر متفاوت دستتان بیاید خیلی چیزها :

داستایفسکی میگه : اگر با عزم رسیدن به مقصدی به راه افتادی، اگر در طول راه بایستی و به هر سگی که ب تو پارس میکند سنگی بیندازی، هرگز ب مقصد نمی رسی .

و در مقابل کوندرا میگه : من الاغ نیستم که راست جاده را بگیرم و بروم تا به برسم مقصد .

این حرف ها را به چیزی نگیرید . اگر از بزرگان حرفی آوردم فقط برای این بود که بگویم اگر عده ی زیادی هستند که می خواهند زندگی آرام و بی هیجانی داشته باشند ، خب داشته باشند.. ولی اجازه بدهید ما حرصمان را بخوریم.. بگذارید تلاش های کوچک و بی فایده مان ! را بکنیم... ما اینجوری دوست داریم.. شما اونجوری... .

برای رسیدن ب هدفت بجنگ ...

ساده ترین تفاوتش اینست که خواهد گفت کشته شد نه اینکه بگویند :

مُـــــــرد !

دوشنبه 3 مرداد 1390 - 8:23:26 PM